برای امام حاضرت زینب باش
#کربلای_امروز
#هل_من_ناصر_ینصرنی؟
روزگاری مردمی بی وفا نامه نوشتند به کسی که رسول خاتم (ص) او را سیّد جوانان اهل بهشت خوانده بود، کسی که آبروی دوعالم است.
نامه نوشتند که بیا، ما تو را وفاداریم، ما بر سر عهد و پیمانمان با تو میمانیم، سخن تو برای ما حجّت است. نه یک نامه، نه ده نامه، نه صد نامه، که هزاران نامه فرستادند و پسر علی(ع) را به خود خواندند.
امّا……
نمیدانم چرا قلم یاری نمی کند که ادامه دهم و بر صفحه بنگارم حکایت مردمانی را که از قبل امتحان خود را پس داده اند!
مردمانی که علی(ع)را نیز لبیک نگفتند و چنان کردند که امام شیعیان با چاه نجوا می کرد.
آه که چه دردناک است امام امّت چنان تنها شود که با چاه نجوا کند و ناله هایش را با چاه همنوا شود. رواست که زمین فریاد کند از این درد و آسمان خون گریه کند.
اما امام یعنی تجلّی مهربانی خداست بر روی زمین. و حسین(ع) لبیک گفت دعوتشان را و فرستاده ای به سوی آنها روانه کرد.
اما چه کردند با پیک امامشان؟ بی وفایی شان را چنان اثبات کردند که تا قرنها بعد رسوای عالم شدند.
مگر نه اینکه فرستاده ی امام،ندای امام را برایشان یادآور شده بود؟ مگر نه اینکه در پی لبیک آنها به کوفه قدم برداشته بود؟ وای که چه کردند با مسلم! غریب و تنها و مظلوم و تشنه شهیدش کردند.
مردمانی بی بصیرت که دنیا کور کرده بود چشمهایشان را و سنگ کرده بود دلهایشان را.
ندای#"هل من ناصر ینصرنی”
امامشان را نشنیدند.
وای بر این مردمان که بی وفایی شان سرها بر سر نیزه کرد وعاشورا رقم زد.
حال روی سخنم با توست. با تو که این روزها و شبها در غم امامت بی تاب و بیقراری و اشک از دیده روان کرده ای. میدانی رسالتی بس عظیم بر دوش داری؟
حواست هست امام زمانت هر لحظه ندای “هل من ناصر ینصرنی” سر میدهد؟
مبادا دل به دلش ندهی و ندایش را لبیک نگویی شهر، کوفه شود ودوباره عاشورایی رقم بخورد؟!
یادت باشد که محرّم برای چه زنده مانده. یادت باشد امام زمانت برای چه بعد از اینهمه سال هنوز غایب از نظر است.
یادت باشد برای امام حاضرت باید زینب باشی.
این روزها و شبها حواست به مهدی فاطمه(عج) باشد که تشنه ی لبیک توست. لبیک گوی ندایش باش
مگذار شهر، کوفه شود و بار دیگر…..
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد….
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن……